تالار وب

باورهای غلط درباره ازدواج (بخش اول)

باورهای غلط درباره ازدواج (بخش اول)

درست است که سطح آگاهی جامعه درباره موضوعات مختلف از جمله ازدواج بیشتر شده است، اما هنوز تا سطح مطلوب فاصله داریم.برای نمونه هستند دخترانی که قبل از ازدواج با رویا پردازی به شریک زندگی شان به عنوان یک ناجی نگاه میکنند و پس از ازدواج قصر آرزوهایشان فرو میریزد و آنها می مانند و یک زندگی نابسامان که نمیدانند از آن چه میخواهند. در این یادداشت قصد داریم درباره باورهای غلط دختران درباره ازدواج و آسیب هایی که ممکن است بواسطه این طرز تفکر ببینند، صحبت کنیم.

ازدواج به درمان مشکلات روانی کمک می کند

یکی از باورهای نادرست دختران درباره ی ازدواج این است که ازدواج می تواند به بهبود بیماران روانی منتهی شود. این باور، تحت تأثیر این فرضیه ی نادرست است که مشکلات جنسی، علت بیماری های روانی هستند؛ پس اگر فرد به لحاظ جنسی ارضا و خلأ ناشی از آن پر شود، شفا خواهد یافت. خانواده هایی که چنین باور نادرستی دارند، اغلب، فرزندان خود را به ازدواج تشویق می کنند و اگر در این کار موفق نشوند، با استفاده از اسلحه ی زور و اجبار وارد عمل می شوند. چنین خانواده هایی باید متوجه این نکته شوند که بیماری های روانی علل زیادی دارند: عوامل ژنتیکی، تجارب زندگی، یادگیری و عوامل اجتماعی می توانند دست به دست هم دهند و به بیماری منتهی شوند. دارودرمانی و روان درمانی بهترین گزینه ی درمان هستند نه ازدواج؛ به علاوه این نکته نیز قابل تأمل است که ازدواج نوعی تغییر است و هر تغییری چه مثبت و چه منفی، استرس زاست و ازدواج که تغییری مثبت و مهم است، فشار روانی زیادی به بار می آورد. اگر آن ها با این دید به ازدواج نگاه کنند، متوجه خواهند شد که ازدواج نه تنها به درمان بیماری های روانی کمک نمی کند؛ بلکه عاملی استرس زاست و می تواند آن را تشدید کند؛ بنابراین اگر قرار است ازدواجی صورت بگیرد، بهتر است زمانی باشد که بیماری روانی فرد درمان شده باشد. در این گونه موارد، بهتر است نظر نهایی در مورد بهبودی بیمار را پزشک بدهد .

می توانم پس از ازدواج طرف مقابل را تغییر دهم

گرچه معیارهای زیبایی نسبی هستند و هر کس بنا به سلیقه ی شخصی خود معیارهای متفاوتی دارد، اگر جذابیت جسمانی مهم ترین ملاک باشد، انتخاب همسر چالش انگیز خواهد بود

ارتباط پیش از ازدواج، پر از افسانه و خیال پردازی است؛ به ویژه تصور این که بعد از ازدواج همه چیز به خیر و خوشی خواهد گذشت و این که بعد از ازدواج، خصوصیات ناصحیح همسرمان (شوهرمان) تغییر خواهد کرد. متأسفانه ازدواج، نه تنها تغییردهنده ی افراد نیست، بلکه حتی فرآیند تغییر را هم آسان نخواهد کرد! به واقع، حتی ازدواج، خصوصیات و ویژگی های نامطلوب را بزرگ و برجسته می کند .اگر مردی قبل از ازدواج، فردی وابسته و بدون مسئولیت باشد، بعد از ازدواج هم این مسئولیت پذیرنبودن و وابستگی را دارد و حتی این ویژگی ها به صورت معضلی پیچیده، بیش تر آشکار می شود. در کل، ازدواج کسی را تغییر نمی دهد، بلکه در واقع، صفات نهفته ی آدمی را بیش تر و بهتر آشکار می کند؛ حال چه صفات مثبت باشد و چه صفات منفی.

به هر ترتیبی شده باید ازدواج کنم

برای تعدادی دیگر از دختران، ازدواج تنها یک مقوله است که باید سرگیرد. به این معنا که چون دیگران ازدواج می کنند، پس آنان نیز باید به این امر مبادرت ورزند؛ به عبارت دیگر، ازدواج رسمی است که گریزی از آن نیست. سن ازدواج دغدغه ای همیشگی برای این دختران است. آن ها باید همیشه به یاد داشته باشند که ازدواج ناموفق، بسیار دردناک تر از تنهایی است؛ پس هر وقت که شروط ازدواج را داشتند و فرد مناسبی را نیز برای ازدواج یافتند، اقدام کنند و از بالا رفتن سن، نهراسند و تن به ازدواج از سر اجبار ندهند. انتخاب از روی احساسات منفی و از روی اضطرار و ناچاری در اکثر موارد فرجام خوبی ندارد. این دختران تصور می کنند ازدواج نکردن فقط برای آن هاست و به هر ترتیبی هست، باید ازدواج کنند؛ اما اگر بدانند افراد دیگری هم در وضعیت مشابه آن ها هستند، ممکن است پذیرش بیش تری به مشکل پیدا کنند.

ازدواج حلاّل تمامی مشکلات من است

برخی از دختران مجرد، ازدواج را نقطه ی پایانی برای تمامی مشکلات و نقطه ی شروعی برای خوش بختی می دانند. این باور هم نادرست است؛ زیرا اگرچه ازدواج می تواند پایان بخش برخی مشکلات دوران تجرد باشد، نقطه ی آغازی برای مشکلات جدید است و مهم تر از همه این که تأهل، مستلزم سازگاری با موقعیت جدید است که به دنبال ازدواج پیش می آید و چنین چیزی مستلزم صرف انرژی زیادی است که به نوبه ی خود می تواند فشارزا باشد. بسیاری از دختران امیدوارند مشکلات یا نقایصی که پیش از ازدواج متوجه آن ها شده اند، پس از ازدواج برطرف شود؛ اما این دیدگاه آن ها در مورد ازدواج با واقعیت مطابقت ندارد.

مجموعه پیشنهادی:  بازگشت بعداز جدایی زن و شوهر

در ازدواج، عشق به تنهایی کافی است

درست است که عشق یکی از فاکتورهای لازم و ضروری ازدواج موفق است؛ اما هرگز کافی نیست. عشق، تنها یکی از اجزای سازنده ی یک زندگی زناشویی شاد است. ممکن است افراد، تنها با عشق به هم برسند؛ اما فقط زمانی که روابط موفقیت آمیزی دارند، می توانند در کنار یک دیگر بمانند. این تصور که عشق به تنهایی می تواند همه ی مسائل را حل کند و فقط با تکیه بر جنبه ی عاشقانه ی یک رابطه می توان همه ی مشکلات را پشت سر گذاشت، خیالی واهی است. در واقع زندگی زناشویی موفق، به عوامل دیگری نظیر مهارت های ارتباطی، صداقت، اعتماد، مسئولیت پذیری و… نیاز دارد.

ظاهر فرد پس از مدتی عادی می شود

یکی از باورهای نادرست دختران درباره ی ازدواج این است که ازدواج می تواند به بهبود بیماران روانی منتهی شود. این باور، تحت تأثیر این فرضیه ی نادرست است که مشکلات جنسی، علت بیماری های روانی هستند؛ پس اگر فرد به لحاظ جنسی ارضا و خلأ ناشی از آن پر شود، شفا خواهد یافت

گرچه معیارهای زیبایی نسبی هستند و هر کس بنا به سلیقه ی شخصی خود معیارهای متفاوتی دارد، اگر جذابیت جسمانی مهم ترین ملاک باشد، انتخاب همسر چالش انگیز خواهد بود. از طرف دیگر، زوج ها باید تا اندازه ای برای هم جذابیت داشته باشند تا به ازدواج با هم رغبت پیدا کنند. این باور که اهمیت زیبایی در طول زندگی مشترک رنگ می بازد، تا اندازه ای درست است؛ اما نکته ی مهم این است که چهره ی زیبا به مرور عادی می شود، در حالی که چنین چیزی در مورد قیافه ی زشت صدق نمی کند، یعنی اگر دختری نتواند با ظاهر فرد مقابل کنار آید، ممکن است تا پایان زندگی مشترک، این احساس ناخوش آیند و عدم رضایت زناشویی را همراه داشته باشد.

ازدواج ساده است

برخی از دختران بر این باورند که انتخاب همسر، مقوله ای است ساده. این باور براساس این تصور رایج شکل می گیرد که ازدواج و انتخاب همسر کاملاًَ شانسی است. این افسانه باعث می شود این دختران از پذیرش مسئولیت در تنظیم روابط و هم چنین در کمک به رشد رابطه با یک دیگر سرباز زنند. این عقیده حتی به این موضوع منجر می شود که افراد، فرآیند «مشاوره ی پیش از ازدواج» را غیرموثر تلقی کنند. در هر حال، نمی توان ازدواج را به شکلی ساده نگریست و باید فاکتورهای اساسی آن به دقت بررسی شود.

ازدواج شاد ازدواجی است که هیچ عدم توافقی در آن وجود ندارد وقتی با هم دعوا می کنند به معنای آن است که از هم تنفر دارند.
این باور نیز غیر واقعی می باشد و عدم توافق در خانواده به نظر می رسد که اجتناب ناپذیر است. چرا که اعضای خانواده دارای تفاوت هایی با یکدیگر بوده و این تفاوت ها منجر به عدم توافق آشکار می شود. مهم این است که افراد خانواده بدانند که بر سر برخی از مسائل با یکدیگر توافق ندارند و این عدم توافق را بپذیرند.

زندگی خوبی نداری ازدواج کن چون همه چیز بهتر می شود!
ازدواج معمولا پاسخ مشکلات ما در زندگی مجردی نمی باشد.

زندگی زناشویی و خانوادگی باید کاملأ با خوشحالی باشد و هر فرد در آن باید انتظار داشته باشد که تمامی یا بیشتر خوشی ها از سیستم خانواده ناشی شود.
این باور نیز باوری رمانتیک و غیر واقعی می باشد، چنانچه بسیاری از رضایت های زندگی در خارج از موقعیت خانواده حاصل می شود، مثل موفقیت های شغلی، تحصیلی و اجتماعی. هر چند که رضایت از زندگی خانوادگی نیز بخشی از رضایت ما از زندگی را تشکیل می دهد ولی تمام رضایت و خوشحالی شما از زندگی فقط از خانواده کسب نمی شود.

باورهای غلط درباره ازدواج (بخش دوم)

 

[otw_is sidebar=otw-sidebar-1]

دیدگاهتان را بنویسید