تالار وب

باورهای غلط درباره ازدواج (بخش دوم)

باورهای غلط درباره ازدواج (بخش دوم)

بسیاری از دختران بر این باورند تا وقتی مرد کاملی را برای ازدواج نیافته اند، نباید به ازدواج تن دهند. چنین طرز فکر کمال گرایانه ای، می تواند مشکلات فراوانی را برای آنان ایجاد کند

در بخش اول این یادداشت به برخی باورهای غلط درباره ازدواج و آسیب های ناشی از آن اشاره کردیم، در ادامه به تعداد دیگری از این باورها اشاره میکنیم:

در ازدواج شانس یک بار به سراغ هر کس میاد

اعتقاد به این باور سبب می شود فرد در فرآیند تصمیم گیری، تحت فشار درونی شانس قرار گیرد؛ زیرا داشتن چنین باوری، همواره این احساس را در فرد ایجاد می کند که اگر قرار باشد، شانس فقط یک بار در خانه ی آدم را بزند، مبادا با ردکردن پیشنهاد ازدواجفرد مورد نظر، شانس ازدواج را برای همیشه از دست بدهم. ترس و اجتناب حاصل از اعتقاد به این باور، سبب می شود فرد عجولانه به موردی که شناخت کافی از وی ندارد پاسخ گوید؛ زیرا نگران است مبادا این مورد را از دست بدهد و مورد مناسبی سر راهش قرار نگیرد . این دختران می توانند به خود بگویند که «شانس نه یک بار، بلکه چند بار در خانه را می زند؛ پس عجله نکنیم و به خود فرصت دهیم.»

مرد رویاهای من سوار بر اسب سفید می آید

تصور تعدادی از دختران درباره ازدواج بسیار رویایی و دست نیافتنی است. این افراد یا دچار بهانه گیری و سخت گیری زیاد در مرحله خواستگاری میشوند و با این تفکر ، موردهای خوبی را برای ازدواج از دست میدهند یا وقتی ازدواج میکنند، دچار یاس و سرخوردگی میشوند، چرا که متوجه میشوند فاصله رویا با واقعیت بسیار زیاد است.

با هم بودن (تنها در جوار هم بودن یا مشارکت در همه فعالیت ها) منجر به رضایت زندگی خانوادگی و شخصی می شود

بسیاری از زوجین انتظار دارند که تمام اوقات همسرشان با آنها سپری شود، با هم خرید بروند، با هم منزل پدر  و مادر همسرشان بروند و بدون همراهی با یکدیگر هیچ کار یا اقدامی انجام ندهند و در واقع رضایت از زندگی زناشویی را تنها با یکدیگر بودن جستجو می کنند، ولی همانگونه که قبلا گفته شد بسیاری از رضایت های زندگی در خارج از موقعیت خانواده حاصل می شود.

پس از ازدواج هرگز برگشتی وجود ندارد

این باور قالبی در دختران جوان امروزی کم تر شایع است و در صورت وجود چنین پیش فرضی، بسیار اندک است؛ اما بسیاری از والدین در شهرها و روستاهای کشورمان هم به این نگرش قالبی پای بندند که اگر دختری را با چادر سفید به خانه ی بخت فرستادند، باید به هر روشی با موقعیت دشوار زندگی کنار آید و تنها مرگ می تواند او و شوهرش را جدا کند. اعتقاد به این باور نادرست، در بسیاری از مواقع باعث می شود عروس در یک خانواده ی نابه سامان، تنها راه نجات خود را خودکشی، فرار از خانه، خودسوزی و… بداند.

حتی ازدواج با دختری که در خانواده ای با این تفکر غلط رشد کرده، عملی چالش برانگیز است؛ چنین دختری ممکن است از ازدواج هراس داشته باشد و پس از ازدواج به دلیل فقدان حمایت خانوادگی، نقش منفعل و سلطه پذیری داشته باشد و به آزار و بدرفتاری همسرش تن دهد.

اگر شوهرم زیبا باشد، کم تر قابل اعتماد است

این باور غلط نیز در بین دختران جاافتاده است که افراد زیبا وفادار نیستند. چنین چیزی به ترس و اجتناب از افراد جذاب می انجامد. به علاوه سبب می شود فرد بیش از اندازه به یک فرض سطحی بچسبد که اگر با فردی معمولی ازدواج کنم، زندگی ام دوام خواهد داشت. در صورتی که عوامل تداوم و پایداری زندگی زناشویی، نه یک عامل، بلکه چندین عامل است. از طرفی قضاوت کلی درباره ی دیگران، اغلب به نتایج نادرستی منجر می شود. چه بسا افرادی که زیبا نیستند و به معیارهای اخلاقی نیز پای بند نیستند و به همسرشان خیانت می کنند و چه بسا کسانی که بسیار زیبا هستند و به معیارهای اخلاقی پای بندند؛ بنابراین، قضاوت و نتیجه گیری براساس یک ملاک، نوعی نتیجه گیری سطحی و شتاب زده است.

باید کامل ترین فرد را برای ازدواج در نظر بگیرم

بسیاری از دختران بر این باورند تا وقتی مرد کاملی را برای ازدواج نیافته اند، نباید به ازدواج تن دهند. چنین طرز فکر کمال گرایانه ای، می تواند مشکلات فراوانی را برای آنان ایجاد کند. همه ی ما در دنیای احتمالات و تصادفات زندگی می کنیم. میل به حقیقت کامل، به بالارفتن بیش از اندازه ی انتظارات منفی و در درازمدت فشار روانی می انجامد. دخترانی که این طرز فکر را رشد داده اند، اغلب درگیر روابط کوتاه مدت می شوند؛ به این معنا که به جای شناخت همه جانبه ی فرد مقابل، آن ها را با معیارهای غیرمنطقی خود ارزیابی می کنند. غلط بودن این عقیده زمانی آشکارتر می شود که فرد مقابل، پس از ازدواج، دیگر آن فرد کامل نیست و ویژگی های واقعی وی مشخص می شود.

مجموعه پیشنهادی:  ۵ نکته مهم در انتخاب کفش عروس

هنگامی که چنین دخترانی به دنبال فردی بی عیب و نقص می گردند، بسیاری از فرصت های طلایی را برای ازدواج از دست می دهند؛ زیرا با چنین پیش فرضی، تفکر کافی را برای ارزیابی صحیح طرف مقابل نمی کنند و با شتاب زدگی یک ویژگی منفی را برای دادن پاسخ منفی، پیدا می کنند. در حالی که این دختران باید بدانند اساساً فلسفه ی ازدواج، شروعی با حداقل معیارهای لازم و کوشش برای دست یابی به حداکثرهای ایده آل است.

 عشق و علاقه بعد از ازدواج به وجود می آید

یک ارتباط جنسی خوب به طور حتم منجر به یک ارتباط زناشویی خوب می شود

برخی از دختران بر این باور غلط تکیه می کنند که علاقه قبل از ازدواج بی معنی است و عشق و علاقه باید پس از ازدواج به وجود آید. می توان گفت عشق (توأم با شیفتگی و علاقه ی شدید) قبل از ازدواج می تواند تا اندازه ای چالش برانگیز باشد، در حالی که علاقه مند شدن به کسی قبل از ازدواج مانعی ایجاد نمی کند. چه بسا دخترانی که به مردی علاقه مند هستند؛ اما علی رغم علاقه به دیگری، از توانایی قضاوت صحیح برخوردارند؛ یعنی طرف مقابل را با امتیازها و ضعف هایش در نظر می گیرند. در خوش بینانه ترین حالت، علاقه ی قبل از ازدواج به گذشت، همراهی و انعطاف پذیری می انجامد و می تواند روند یک ازدواج معقول و شادمان را تسریع کند و در بدبینانه ترین حالت، علاقه ممکن است مشابه عشق، مانع دیدن واقعیت های موجود شود و به تحریف شناختی بینجامد .

باید مرد آرزوهایم با من متفاوت باشد

 برخی از دختران، شخصی را برای زندگی زناشویی در نظر می گیرند که ویژگی های شخصیتی اش کاملاً متناقض و متفاوت با وی باشد. این طرز فکر به این نتیجه ی منفی منجر می شود که تلاش می کنند به جای یافتن شباهت ها در پی تضادها باشند؛ برای مثال، شخص معتقد است چون خود فردی درون گراست، پس باید به دنبال فردی برون گرا باشد. این مسئله در درازمدت به تعارض و نارضایتی از زندگی زناشویی می انجامد. تنها به این دلیل ساده که دنیای دو طرف فاصله ای طولانی از هم دارد و فرد برون گرا، نیازهای فرد درون گرا را درک نمی کند.

حتمأ افرادی را دیده اید که به دلیل ظاهر فیزیکی با یکدیگر ازدواج کرده اند و بعد از ماه عسل دریافته اند که غیر از ظاهر فیزیکی، در جنبه های دیگر با هم تناسب ندارند، یک ارتباط جنسی خوب جزو مهمی از رضایت ازدواج است اما لزومأ باعث جلوگیری و رفع مشکلات موجود در سایر جنبه ها نمی شود.

باورهای غلط درباره ازدواج (بخش دوم)

در هرحال، اگر جوانان انتظارهایی غیرمنطقی (که در تضاد با واقعیت هستند و افراد را از دست یابی به اهداف اساسی ازدواج بازمی دارد)، در مورد انتخاب همسر داشته باشند، بیش تر احتمال دارد دچار تردید، شکست و ناکامی در موقعیت پس از ازدواج شوند. در صورتی که اگر با شناخت کافی و با آگاهی کامل در مورد پدیده ی ازدواج و عوامل موفقیت آن بیندیشند، انتظارهای واقع بینانه از چالش های ازدواج خواهند داشت و این موضوع باعث می شود، در آینده تعارضات زندگی را به صورت منطقی و مناسب حل کنند و بر سر باورهای اعتقادی با یک دیگر توافق و نقش برابری را در روابط با همسرشان داشته باشند.

درست است که نمی توان ازدواج را به طور کامل تضمین کرد؛ اما باید فاکتورهایی را که با موفقیت و عدم موفقیت در زندگی مشترک و ازدواج همراه است، تا حد امکان شناخت. بهتر است حتی برای یک بار هم شده به زندگی تان و انتظاری که از آینده ی ازدواج تان دارید، نگاه کنید و با دلایل منطقی تر در این مورد تصمیم بگیرید.

باورهای غلط درباره ازدواج (بخش اول)

[otw_is sidebar=otw-sidebar-1]

دیدگاهتان را بنویسید